فلسفه غرب عقل گرایی را جدی نگرفته است/مباحث هستی شناسانه تاثیر زیادی در علوم انسانی دارند
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۱۰۲۵۸
آیت الله یزدان پناه با اشاره به اینکه مباحث هستی شناسانه و انسان شناسانه تاثیر زیادی در علوم انسانی دارند، گفت: فلسفه و معرفت شناسی غرب عقل گرایی را جدی نگرفته است و کنار گذاشته، بنابراین اتفاقات امروز غرب ثمره جدی نگرفتن عقل گرایی است.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، آیت الله «سید یدالله یزدان پناه» در نشست «اسلام و نسبت آن با علوم انسانی» که توسط گروه عرفان و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد، گفت: علوم انسانی مولفه هایی دارد که مربوط به کنش های انسانی و شهودی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استاد سطح عالی فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم افزود: حوزه توصیف و توجیه هر دو در علوم انسانی وجود دارد، تکثر روشی دارند و از مبادی هستی شناسانه برخوردار هستند.
وی با بیان اینکه باید هویت علم را جدی گرفت، خاطرنشان کرد: تجربه موجود در فلسفه اسلامی به عنوان الگوی موفق برای تولید علم می تواند محسوب شود اما در بیشتر موارد با مسایل و موانعی در این زمینه مواجه هستیم.
آیت الله یزدان پناه با بیان اینکه جامعه شناسی اسلامی زمانی به عنوان علم مفروض است که مولفه های 9 گانه را داشته باشد، خاطرنشان کرد: در فلسفه اسلامی حقیقت فلسفه رسیدن به واقعه است اما برای دست یافتن به آن معیارهایی نیاز دارد. در علوم انسانی و حتی علوم تجربی مبانی را به گونه ای قرار می دهند که فضای مبانی شناسانه را بر هم بزند.
وی با بیان اینکه باید نوع نگاه ما به علم تغییر کند، گفت: زمانی که به معنای متعارف علم توجه می کنیم در علومی مانند آمار و احتمالات نوع نگاه ما به آنها نوع کار را تغییر می دهد. در این گونه موارد باید ببینیم دین چه می گوید و به صورت عالمانه هم این موارد را مورد مداقه قرار دهیم تا مبنای معرفت شناسی را ایجاد کنیم.
آیت الله یزدان پناه ادامه داد: گرفتاری هایی که وجود دارد، این است که در علوم انسانی نمی خواهیم چیزی بگوییم بلکه می خواهیم به نوعی با نگاه اکانتی، علوم انسانی را سامان دهیم در حالی که دین می گوید باید نسبت به مسایل نگاه قرآنی داشته باشیم؛ بنابراین مباحث هستی شناسانه و انسان شناسانه تاثیر زیادی در علوم انسانی دارند.
وی افزود: آنچه که در علوم انسانی می گذرد با روح کار سازگار است و باید به عنوان علم واقعی به آن بپردازیم. ما باید داعیه دار این باشیم که چرا علوم انسانی را به اینجا رسانده ایم؟ درست است از یک جهت علوم انسانی علم متعارف شده است اما پایه های اشتباه دارد و باید آن را اصلاح کنیم.
آیت الله یزدان پناه با بیان اینکه قیاس فلسفه غرب و فلسفه اسلامی چهارچوب ها و محتواهای متفاوت به دست می دهد، افزود: باید جامعه شناسی اسلامی را مورد مطالعه علمی قرار دهیم چرا که هم در صحنه علم و هم معارف دینی می توان از آن استفاده کرد.
وی در پاسخ به این سوال که جامعه شناسی اسلامی رویکرد تهذیبی دارد یا رویکرد تاسیسی، گفت: تاسیس بدون تهذیب امکان پذیر نیست و ما در خصوص جامعه شناسی اسلامی رویکرد تاسیس داریم. تک تک گزاره ها را باید مورد بررسی قرار دهیم و راه رفته ولا غلط به ما نظارت درست می دهد.
آیت الله یزدان پناه با بیان اینکه شیخ اشراق تلاش فیلسوفانه انجام داده است، گفت: مهم این است که فیلسوف می گوید هستی شناسی قدسی است و من چگونه به این ساحت برآیم و دیگران را چگونه به این سمت سوق دهم.
وی خاطرنشان کرد: دین در بستر قضا و قدر، بدها را معنا کرده است. تدبر پی در پی بین واقع و دینی که از واقع به نحو قدسی سخن گفته است، می تواند ما را در دست یافتن به نکات ظریف در فلسفه اسلامی یاری رساند. دین نسبت با اسماء ذاتیه را گفته است و چشمان ما تیزبین نیست که بتواند آنها را ببیند و فلسفه چشمان ما را تیزبین می کند.
آیت الله یزدان پناه با بیان اینکه قرآن بینات استدلالی را به درستی و کامل بیان کرده است، گفت: از دل لا الا اله الله کلمه فعبدنی استخراج می شود و خود قرآن استدلال ها را گفته است. در قرآن زمینه ها و پایه هایی که می خواهیم مانند مانند معرفت شناسی اسلامی وجود دارد و قرآن برای معرفت شناسی حجت قایل است. معرفت شناسی اسلامی بین داریم و آنها جزء بینات قرآنی هستند.
وی افزود: در بسیاری از مباحث علوم انسانی پایه های مطرح شده بسیار محکم تر است در حالی که ما از آنها استفاده نمی کنیم. ما باید کنش انسانی را معناگرا بدانیم و فقط رفتارگرا نباشیم.
آیت الله یزدان پناه با بیان اینکه باید در قرآن و اسلام مداقه کرده و از آنها علوم انسانی را استنتاج کنیم، گفت: قرآن در تمام لحظات حاضر است اما کیفیت حضور قرآن باید مطرح شود.
وی در خصوص نسبت و رابطه نظریه اسلامی سازی علوم انسانی با قلمروی دین گفت: دین قرار نیست به صورت کامل به مسئله علوم انسانی ورود کند چرا که مبنای دین اکتشاف است. جامعه شناسی قدسی را می شناسیم، واقع را به هر مقدار که می گوید و قابل استناد است مورد بررسی قرار می دهیم. قرآن کتاب ......... است و پیوسته می باشد و باید بعد مادی وجود داشته باشد که قابلیت معنوی نیز داشته باشد. در قرآن بسیاری از اسرار خلقت را می توان کسب کرد.
آیت الله یزدان پناه افزود: چون علم اکتشافی است از دین در فضای اکتشافی آن هم از نوع قدسی می توانیم استفاده کنیم. در فضای جامعه شناسی اگر دین و قرآن را امتداد دهیم چون قدسی است، اعتماد کامل وجود دارد.
وی تصریح کرد: دین به دنبال سعادت انسان است و سعادت یکی از مباحث اصلی گفت و گو در صحنه اجتماعی است، بنابراین معنا ندارد که دین در این مقوله سکوت کند و بگوید انسان هر کاری که می خواهد انجام دهد.
آیت الله یزدان پناه با اشاره به فلسفه صدرایی گفت: صدرا سن بلوغ را به عقل عملی ارتباط می دهد که از آن نتیجه می گیرد. بلوغ آنجایی است که عقل عملی وجود دارد.
استاد سطح عالی فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم گفت: تلاش های پیشین ما این است که عقل اکثری و دایمی چگونه می تواند به ذات برسد و وقتی به ذات برسیم، می توانیم آن را گسترش دهیم.
آیت الله یزدان پناه تاکید کرد: فلسفه غرب و معرفت شناسی غرب عقل گرایی را جدی نگرفته است و کنار گذاشته، بنابراین اتفاقات امروز غرب ثمره جدی نگرفتن عقل گرایی است.
وی با بیان اینکه دین حق را گفته است و باید با لوازم اش به آن نکته برسیم و بتوانیم از آن استفاده کنیم، گفت: نگاه ما باید به مسئله دین عالمانه باشد. در قرآن نیز آمده است اگر تعامل های پایه ای درست باشد و تعامل دو طرفه با دین داشته باشیم، مثلا در مورد موضوع ربا که در قرآن نیز به آن اشاره شده است، تبیین دقیق اقتصادی برای آن پیدا می شود.
پایان پیام/47
منبع: شبستان
کلیدواژه: جامعه شناسی اسلامی علوم انسانی هستی شناسانه فلسفه اسلامی معرفت شناسی عقل گرایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۱۰۲۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عباس عبدی : درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند!
عباس عبدی در اعتماد نوشت: چرا عدهای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوههای گوناگون با دانش پزشکی مخالفت میکنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنتگرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جستوجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بودهاند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار میداند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمیگذارد. ولی ماجرای جامعهشناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است. جامعهشناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیدههای اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیدههای اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطورهای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشهها و علل را در مناسبات میان انسانها جستوجو میکند. بر این اساس، جامعهشناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنشهای متقابل انسانی شکل میگیرد یا به عبارت سادهتر، مجموعه انسانها با هم جامعه را میسازند. این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکلپذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که میخواهند آن را شکل بدهند. جامعهشناسی نشان میدهد که بسیاری از خواستها و ذهنیتهای صاحبان قدرت تحققپذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهانبین است در حالی که آنان هیچ علاقهای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیشفرض آنها را انکار میکنند. جامعهشناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروههایی است؟ به نظرم از میان همه پیامها دو جنبه از همه مهمتر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از ارادههای فردی و حتی اثرگذاری و جهتدهی آن بر اراده است. نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیدههای اجتماعی در زمان شکل میگیرند، رفتهرفته جا میافتند و در طول زمان تغییر میکنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون میشوند و از میان میروند. این نگرش میگوید پدیدههای اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آنها، سلیقهها و گرایشها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمیتوانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند. مثل اینکه قاعدهای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز میشناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیدههای اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل میشدند. مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوریگر طلب روزی ننهاده کنی…» در چنین جامعههایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میانمدت دچار تحولات ریشهای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمیآمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده میشد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است. کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰.۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است. ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانوادههای گسترده، افرادی کمسواد و بیسواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانوادههای هستهای یا تکعضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شدهایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلیها سخت است. یکی از نزدیکان از عذابهایی که مادر پیرش میکشید تعریف میکند که با دیدن بیتوجهی نوهها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش میخورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستانشان، یا شادیها و زندگی آنان را نمیتواند درک کند و تعابیری دیگر از آنها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست. خوب این مادربزرگ دوستداشتنی کار چندانی نمیتواند انجام بدهد، ولی حکومتها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکستهای فاحش میشوند، در حالی که دانش جامعهشناسی میتواند آنان را از این خبطهای سیاستی دور دارد. یکی از جالبترین نمونههای آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود میخواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابهجا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره اربابرعیتی و خانخانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکهتاز بودند. بیسوادی بالای ۸۰ درصد بود. بیسوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقلهای قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخزاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانهای از شاخصهای جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمیشد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود! در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیکترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان میکشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی میشدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیدهای بودند که آنها را از این رفتارها منع میکردند. اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شدهایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بیتوجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینههای سرسامآور نهتنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانهای با ریز جزییات اشاره کردهام. مورد مهمتر که هزینههای مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شدهاند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاستها بسیار زیانبار است. میخواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟ توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بیتوجهی بلشویکها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ سالهاش چنین ترسیم میکند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولي] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشیها و نبود شفافیت مالی و بهشتهای مالیاتی تبدیل شد.» اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی میگفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعهای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایهداری لجامگسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره میکردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن میدانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایهداری در آنجا هست، بلکه افراطیترین مذهبیهای جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعهبار این افراطگری بینصیب نگذاشتهاند. کشورهای کمونیستی میخواستند جامعهای بسازند که همه انسانها مطابق با قاعدهای که حکومت میگوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و… حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» مینویسد: «اگر زنی لباس زیبا میپوشید عنصر مشکوکی به حساب میآمد که گاهی حتی لازم بود دربارهاش تحقیق شود. اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سالها بعد از جنگ هم اگر میخواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت میکرد، میبایست رسما از حزب درخواست مجوز میکردند». (ص ۴۹) امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعهای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاستها ابراز میشود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایدهها وجود دارد. بیتوجهی به رویکردهای جامعهشناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاهبرداران گندمنمای جو فروش را نخورید. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک" سردار رادان: برخورد با کشف حجاب با قوت ادامه دارد هشدار آذری جهرمی: ترمز تشدید نارضایتی عمومی را بکشید/ فردا نگویید توطئه دشمن بود